نوروز 1393
بالاخره من و بابا تونستیم به خاطر اومدن یکی عزیزترین و دوست داشتنی ترین افراد زندگیمون، خونه رو عوض کنیم و جای بزرگتری رو بگیریم. 13 روزه که اومدیم خونه جدید. خدا رو شکر که جای خوبیه و کاملا مناسب برای تو که هر چی دلت میخواد شیطونی کنی بدون اینکه هی بهت بگیم بشین همسایه پائینی اعصاب نداره . دیشب کاراها تموم شد و موند چند تا ریزه کاری فنی که احتیاج به زمان داره. اینقد سرم گرم بود و تب و تاب قضیه بالا بود که نفهمیدم ماه 4 چطوری تموم شد . امروز آخرین روز ماه 4 هست و فردا شروع ماه 5 ، دیگه به نصف راه دارم نزدیک می شم و لحظه شماری می کنم برای رفتن به سال جدید. امیدو...
نویسنده :
نجمه
9:16