کاش خدا تو را برایمان بخواهد
خیلی وقته ننوشتم ، مخصوصا که اون وبلاگ قدیمی که 10 سال توش نوشتم ، حذف شد و خیلی خیلی خیلی ناراحتم کرد
عزیزکم ، اتفاقات زیادی افتاده تو این سه ماه ، بیشترش هم اتفاقات خوب
بعد از مدتها بالاخره بابا رفت آزمایش اما ... یه مشکلاتی وجود داره
دوباره باید بتونم بابا رو راضی کنم که دنبال یه سری مسائل باشه
امروز پیشه دکتر بودم ، وقتی گفت که باید بابا بره پیشه یه دکتر دیگه و
معاینه بشه ، هم چی تو ذهنم بهم ریخت ، باز از اول
روز از نو ، روزی از نو ، تا بیام شرکت ، کلی راه رفتم ، تو گرما
اما بازم دلم میخواست راه برم
عزیزم ، دخترم ، پسرم ، عزیزم ، عزیزم ، عزیزم
کاش خدا تو را برایمان بخواهد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی