بابزرگم
هیچ وقت نبودنت برایم عادی نشد
هیچ وقت یادم نمی رود که بودی و چهره ات آرامش بخش
هیچ وقت یادم نمی رود که نگاهت عمق داشت برایم و صدایت ....
دستان استخوانی و لاغرت
کت و شلوار آبی نفتی ات
قرآن جلد مشکی و عینک دور مشکی ات
لبخند آخری که بهترین تابلوی ذهنم شد
چهاردهمین سالگرد نبودنت شد
همیشه محتاج دیدنت هستم ، تا هر وقت که زنده باشم
بابزرگم ........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی